بخشی از نوشته های من

حرف های که نمیشه تو دفتر نوشت...

بخشی از نوشته های من

حرف های که نمیشه تو دفتر نوشت...

بعضی وقت ها لازمه که حرف بزنی
اما هیچ کسی حتی نباید بفهمه که تو به این ها فکر میکنی!
پس نباید از خودت نشونی بگذاری...

باید ناشناس بنویسی فقط بنویسی تا خالی باشی..

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

باید قبول کنم

میدونی تنها شباهت منو تو اینکه هیچ شباهتی بهم نداریم.

سلیقه هامون، علایق مون، افکار مون،توانایی هامون همه ش با هم فرق داره...

می ترسم بگم از حس م...

ولی این اتفاق برای من افتاده... 

متفاوت ترین آدم زندگی من شده همه ی زندگی من... 

می ترسم بگم...می ترسم که بدونی

اما تو سخت ترین لحظه های زندگی م، تو اوج فشار روحی و روانی م میخوام که صدای تو رو بشنوم...میخوام تو دلداری م بدی.. بگی بهم که درست میشه

باید قبول کنم که هیچ اتفاقی بین ما نخواهد افتاد 

باید عذرخواهی کنم ازت بخاطر اینکه فکر میکنم به این موضوع و به اعتماد دوستی مون خیانت میکنم 

منو ببخش بخاطر چیزی که نمیخوام هیچ وقت بفهمی... 

دور بودن ازت سخته چقدر 

اما من باید قبول کنم که یک سال بعد اصلا نمیبینمت 

باید قبول کنم 

  • ۹۵/۱۲/۲۰
  • z. n.n

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی