بخشی از نوشته های من

حرف های که نمیشه تو دفتر نوشت...

بخشی از نوشته های من

حرف های که نمیشه تو دفتر نوشت...

بعضی وقت ها لازمه که حرف بزنی
اما هیچ کسی حتی نباید بفهمه که تو به این ها فکر میکنی!
پس نباید از خودت نشونی بگذاری...

باید ناشناس بنویسی فقط بنویسی تا خالی باشی..

بایگانی
آخرین مطالب
  • ۰
  • ۰

شروع تازه

نمیدونم اولین بار کی بود که فکر کردم بهت...

از همون اول از فکرش ترسیدم!  

دفتر های زیادی دارم که می نویسم اما همیشه از نوشتن در مورد تو ترسیدم!  

تا اینکه خودت بهم یاد آوری کردی وبلاگ داشتن رو...

پس حرف های نگفتم، ترس هام رو اینجا می نویسم تا شاید یکم راحت تر بشم...

به امید خدا

  • ۹۵/۱۲/۱۱
  • z. n.n

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی